سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

 

به یاد بسیجی شهید «عباس آقامحمدی»

تو رفته ای و پر از زخم مانده ام تنها

بسیجی شهید «عباس آقامحمدی» فرزند «تقی»، سال
1336 در منطقه کن و سولقان متولد شد. در زمان قیام برای انقلاب اسلامی به قم می
رفت و اعلامیه می آورد و پخش می کرد. از اول روز تا اواخر شب فعال بود و در
تظاهرات و کارهای مربوط به قیام شرکت داشت. همیشه زیر صندلی ماشینش پر از اعلامیه
بود و با وجود خطرات زیادی که برایش داشت با شجاعت اعلامیه ها را میان مردم پخش می
کرد
.

پس از پیروزی انقلاب در پایگاه بسیج فعالیت می
کرد. منافقان به مسجد حمله کردند و می خواستند اسلحه خانه را بگیرند. عباس با
شنیدن صدای تیراندازی با آنان درگیر شد و درهمانجا بدست منافقان در 23/12/1357، در
حالی که درست یک ماه از انقلاب می گذشت به شهادت رسید
.

یادبود شهدای کن و سولقان

 

به یاد بسیجی شهید «سید یحیی معنوی»

سرافرازی نباشد عاشقان را جز به سربازی

شهید «سیدیحیی معنوی» در سال 1347 در روستای
رحمت آباد گلپایگان دیده به جهان گشود.وی در خانواده ای مذهبی و زحمتکش پرورش یافت
و پس از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی به تحصیلات راهنمایی مشغول شد. از همان
اوان کودکی با وجود سن کم، همراه پدر کار می کرد. وی در سال 1360 به تهران آمد و
حدود یک سال به کارهای فنی مشغول بود و در اوایل سال 1361 با لبیک به فرمان امام
امت به جبهه های جنوب اعزام شد
.

با وجود اینکه به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده
موفق به ادامه تحصیلات تا مقاطع بالا نشده بود ولی از آگاهی و بینش عقیدتی و سیاسی
بالائی برخوردار بود، تا جائی که در وصیتنامه اش سعادت و خوشبختی واقعی را در
شهادت می داند و پیام و سفارش وی پیوسته اطاعت از امام و ولایت فقیه است. تا
جائیکه او در وصیتنامه اش سعادت و خوشبختی واقعی را در شهادت می داند و سفارش و پیام
وی پیوسته اطاعت از امام و ولایت فقیه است
.

یحیی بنا به گفته دوستانش در جبهه از روحیه
بالایی برخوردار بود و باعث تقویت روحیه دیگر همرزمان خود می شد و با اینکه چند
نفر از دوستان و همرزمانش در کنار وی شهید شده بودند. همچنان در مناطق عملیاتی حق
علیه باطل دست از یاری دین خدا برنمی داشت و از اسلام و قرآن و کیان مملکت دفاع می
کرد. او فردی مؤمن و متعهد بود و آرزوی شهادت در راه خدا را داشت. او سرانجام در
تاریخ

3/3/1361 در عملیات
پیروزمندانه بیت المقدس و در حین آزادسازی خرمشهر به خیل عاشقان حضرت حق تعالی
پیوست
.

واحد فرهنگی هیئت فاطمه الزهرا(س)

 

از نوشته بسیجی شهید «غلامعلی محبی»

خداوند شهیدان را دوست دارد

پدر و مادر عزیزم! سلام گرم فرزند خودتان را از
جبهه جنگ و صفه حق علیه باطل بپذیرید و اکنون که در مقابل دشمن بعثی به فرمان
رهبرم و برای دفاع از حریم مقدس اسلام قرار گرفته ام شادمانم. پدر عزیزم اگر شهادت
نصیبم شد و به شهیدان پیوستم در مقابل دشمنان اسلام و منافقان گریه نکنید و شادمان
باشید که خداوند دوست دارد شهیدان را. سعی کنید امام امت این چراغ هدایت و امید
مستضعفان را تنها نگذارید. سفارش به برادرم که هیچ وقت خود را از خط امام و ولی
فقیه دور نکند، اگر دور شوید منحرف خواهید شد و در مدت کوتاه به پرتگاه ظلمانی
خواهید رفت
.

بنیاد شهید و ایثارگران الیگودرز

 

                                     از نوشته سردار شهید «سید داوود علوی»

اعمال خود را برای رضای خدا انجام دهید

پیوسته به فکر و ذکر خداوند مشغول باشید که «الا
بذکرالله تطمئن القلوب» کارها و اعمال خود را خالص برای رضای خداوند تبارک و تعالی
انجام دهید. بسیار مناجات و دعا کنید که همانا هیچ چیز نزد خداوند، گرامی تر از
دعا نیست. قرآن را زیاد بخوانید، زیرا خداوند، دلی را که قرآن را دریافته، معذب
نمی کند. نماز را اول وقت، به جای آورید و در راه خدا جهاد کنید که عمل به اینها
راه نجات وسعادت است. ذکر صلوات همیشه بر زبانتان باشد که موجب وسعت دل و ضامن
سلامت روح انسان است. خود را به زیباترین مکارم اخلاقی بیارایید و با خدا و خلقش
با صداقت رفتار نمایید. زیرا که مکارم، صفاتی است که موجب کرامت انسان می شود
...

سردار شهید «سید داوود علوی» معاون گردان تخریب لشکر 31
عاشورا، سال 1342 در شهرستان سراب آذربایجان شرقی متولد شد و سال 1365 در عملیات
کربلای پنج (شلمچه) به شهادت رسید
.

هیئت رزمندگان آذربایجان شرقی






--------------------------------------------------------

از نوشته سرباز شهید «محمد عسگری»

جاوید باد همیشه حزب الله

مادر سلام بر شما، شما که با رنج زیادی من را تا
بدین جایگاه رساندید و من هرگز نتوانستم و نخواهم توانست ذره ای از زحمات شما را
جبران کنم اما همین مقدار با خدای خود عهد بسته ام که اگر از آمدنم به جبهه ثوابی
برایم منظور داشته است تمامی آن را به شما عطا کند. مادرم تو همچنان که تاکنون
بوده ای صبور باش مبادا که در صورت شهادتم اندوه به خود راه دهی و دشمنان را شاد
سازی. بدان که شهدا به جوار قرب رحمت الهی می پیوندند و تو ای برادر عزیزم در امام
بیشتر دقیق شو و سعی کن عظمت او را دریابی و خود را تسلیم او سازی



موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 11:5 عصر

چشم به راه سپیده

 

تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه
اینکه «حاضر» نباشی
.

«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است
که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی
دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر
صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می
شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم
دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از
راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی
قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند
...

و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را
مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار
را زمزمه می کنیم
.

الماس جاری

گویا زبان بی زبان واژه هایی

مثل غزل با شعر دلها آشنایی

من در حضور غیبتم محبوسم اما

تو در بسیط بحر اشعارم رهایی

بهتر بگویم، من زتو آکنده هستم

از جان به جز تو در تنم نی رد پایی

حس می کنم بی تو غزلهایم عقیم است

کی مریم شعر مرا رخ می نمایی

باید غزلهای غریبی گفته باشی

اینسان که با فرهنگ دلها آشنایی

می شد بمیرم تا ز تو غایب نباشم

هم می شود من زنده باشم تا بیایی

ای سبز باورتر، ز هرچه سبز روشن

ای آبی احساس ای رنگ خدایی

از شاهباز شعر چشمانت عجب نیست

کاینسان زپشت پرده هم دل می ربایی

مثل سکوت بیستون، پرشور و زخمی

مثل صدای خسته فرهادهایی

«ای ناخدای باخدای» بحرپیما

در وادی حیرت چو خضر رهنمایی

نذر ضریح چشم تو الماس جاری

از چشم بیمارت نصیبم کن شفایی

زنجیره دلهای عاشق فرش راهت

زیرا کلید قفل مشکلهای مایی

کرج- محمدعلی جعفریان (عاشق)

 

لهجه باران

بگذار تا به لهجه باران بخوانمت

مانند عشق از دل و ازجان بخوانمت

تا کوهها صدای مرا منتشر کنند

همراه بادهای پریشان بخوانمت

چشمم سفید گشت و تو از ره نیامدی

یعقوب وار یوسف کنعان بخوانمت

بگذار تا به یمن ظهورت بهار محض

برگوش شاخه های زمستان بخوانمت

آهنگ التهاب سراب است در دلم

بگذار تا به لهجه باران بخوانمت

سهیلا باقریان




موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 11:0 عصر

پرسیدم : چه چیز
بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟

خدا پاسخ داد ...

اینکه آنها از بودن
در دوران کودکی ملول می شوند
 

عجله دارند زودتر
بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند
 

اینکه سلامتشان را
صرف بدست آوردن پول می کنند و بعد پولشان را خرج سلامتیشان می کنند
.

اینکه با نگرانی
یسبت به آینده زمان حال فراموششان می شود
.

آنچنان که دیگر نه
در آینده زمان حال فراموششان می شود
.

اینکه چنان زندگی
می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و چنان می میرند که هرگز زنده نبوده اند
.

خداوند دست های مرا
در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم
.

بعد پرسیدم : به
عنوان خالق انسان ها می خواهید آنها چه درس هایی از زندگی را یاد بگیرند ؟

خدا با لبخند پاسخ
داد : یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجیور به دوست داشتن خود کرد اما می توان
محبوب دیگران شد
.

یاد بگیرند که خوب
نیست خود را با دیگران مقایسه کنند
.

یاد بگیرند که
ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد
.

یاد بگیرند که ظرف
چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم و سال ها
وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد
.

با بخشیدن بخشش یاد
بگیرند
.

یاد بگیرند کسانی
هستند که آن ها را عمیقا دوست دارند اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا
نشان دهند
.

یاد بگیرند که
میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند
.

یاد بگیرند که
همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند
.

و یاد بگیرند
که  من اینجا هستم
.

همیشه 




موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 1:5 صبح

حدیثی از امام رضا (ع) هست که می فرمایند: هفت چیز جنبه ی مسخره دارد: 



1- کسی که به زبان, استغفار کند و در دل پشیمان نباشد. 



2- کسی که توفیق از خدا بخواهد و کوشش نکند. 



3- کسی که بهشت بخواهد و بر سختی ها صبر ننماید. 



4- کسی که به خدا از آتش پناه برد و از لذت دنیا دست نکشد. 



5- کسی که مرگ را یادکند و آماده ی آن نشود. 



6- کسی که خدا را یاد کند و مشتاق دیدار او نباشد. 



7- کسی که در گناه اصرار ورزد و بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش کند. 




موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 1:1 صبح

به قلم: مهدی ذبیحی



خدایا ! راستش من یه مشکل دارم . آخه چه جوری
بگم
.

دوتا دوست باید خوب همدیگر را بشناسند ؛

و گرنه هیچ وقت نمی تونند دوستان خوبی برای هم
باشند .مگه نه ؟

تو منو خوب می شناسی ؛ چون خودت منو درست کردی .

اما من حتی نمی دونم به چه اسمی صدات کنم ، یا
به چه اسمی

صدات بزنم بهتره .راستی خود مونیم ؛ تو چقدراسم
داری
.

دلم می خواست هر روز با یکی از اسم های قشنگت
صدات کنم
.

کاش می دونستم کدوم اسمت رو بیشتر دوست داری .

شاید اصلا یکی از راه های شناختنت همین اسم هات
باشه
.

اسم های تو با اسم های ما خیلی فرق داره . اسم
های ما عین ما نیستن
.

خیلی از مردم اسم هایی دارن که هیچ ربطی به
خودشون نداره ؛

اما اسم های تو خودِ خودِ تو هستن .

اگه به تو میگن رحیم ، برای اینه که واقعا
مهربونی
.

یا اگه سمیع و بصیر صدات میکنن

برا اینه که تو واقعا می شنوی ؛ واقعا می بینی .

خدایا ! پس کمکم کن تا هر روز بگردم و اسم هات
را پیدا کنم
.

از این به بعد اسم هات رو کنارهم میذارم تا بتونم
بهتر بشناسمت



موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 12:57 صبح

عباسعلی کامرانیان

خوشبختی در دستان توست اما اگر مشت خویش را نزد
همه باز کنی، بدبخت می شوی
!

دیوانه ها، عاقلان را دیوانه می پندارند.

از نقطه ضعفهای کوچک باید ترسید زیرا سدهای بزرگ
را سوراخهای کوچک ویران می کند
.

بندگان دنیا، در بند، بنده خویشند!

شیطان علما، عالم شیاطین است!

انسان بی احتیاط، عروس مرگ است.

چرا انتظار دیدن کسی شما را بیازارد، کسی شوید
تا دیگران از دیدارتان لذت ببرند
.

هر کجا ظلم حاکم شود، یحتمل اقویا به «خود»پرستی
پرداخته اند
!

آنگاه که چرخ زندگی بر محور حوادثی چرخید که
محال پنداشته می شد، به تماشای نفوذ «اراده برتر» بپرداز
.

برای کسانی که به ازدواج به چشم بازار بده و
بستان می نگرند، هیچ حجله ای خانه بخت نمی شود
.

در عرصه یک حادثه وقتی همه می گویند: هیچ کس
مقصر نیست، دانا نجوا می کند که: شاید همه مقصر باشیم
!

خداوند، انسان را «خلیفه خویش» آفرید تا او
«خودآفرینی»کند



موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 12:55 صبح

 

گفت: اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی طی مصاحبه ای گفته «اسرائیل در دنیا
طرفداران زیادی دارد
»!

گفتم: آخه کدوم آدم عاقلی که فقط یک ذره شعور داشته باشه از این جرثومه
های فساد و تباهی و آدمکشان حرفه ای حمایت می کند؟

گفت: چه عرض کنم؟! شاید منظورش یک مشت صهیونیست خونخوار و جنایتکاری است
که در گوشه و کنار دنیا پراکنده اند؟

گفتم: این شد یک چیزی... شخصی وارد خرابه ای شد که
محل جمع آوری زباله بود. مگس ها تا او را دیدند بلند شدند و یارو که فکر می کرد
مگس ها به احترام او بلند شده اند گفت؛ خواهش می کنم بلند نشید، بفرمائید
بنشینید،خجالتم ندین ، من هم از خودتان هستم
((
گفت
و شنود-کیهان))



موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 12:47 صبح
شهید امام رضا(ع)- ماجرایی خواندنی از پیدا شدن یک شهید
اوایل سال 72 بود و گرماى فکه.
در منطقه عملیاتى والفجر مقدماتى، بین کانال اول و دوم، مشغول کار بودیم.
چند روزى مى شد که شهید پیدا نکرده بودیم. هر روز صبح زیارت عاشورا مى خواندیم و کار را شروع مى کردیم. گره و مشکل کار را در خود مى جستیم. مطمئن بودیم در توسلهایمان اشکالى وجود دارد.
آن روز صبح، کسى که زیارت عاشورا مى خواند، توسلى پیدا کرد به امام رضا(ع). شروع کرد به ذکر مصائب امام هشتم و کرامات او. مى خواند و همه زار زار گریه مى کردیم. در میان مداحى، از امام رضا طلب کرد که دست ما را خالى برنگرداند، ما که در این دنیا هم خواسته و خواهشمان فقط باز گردان این شهدا به آغوش خانواده هایشان است و...
هنگام غروب بود و دم تعطیل کردن کار و برگشتن به مقر. دیگر داشتیم ناامید مى شدیم. خورشید مى رفت تا پشت تپه ماهورهاى روبه رو پنهان شود. آخرین بیل ها که در زمین فرو رفت، تکه اى لباس توجهمان را جلب کرد. همه سراسیمه خود را به آنجا رساندند. با احترام و قداست، شهید را از خاک در آوردیم. روزى اى بود که آن روز نصیبمان شده بود. شهیدى آرام خفته به خاک. یکى از جیب هاى پیراهن نظامى اش را که باز کردیم تا کارت شناسایى و مدارکش را خارج کنیم، در کمال حیرت و ناباورى، دیدیم که یک آینه کوچک، که پشت آن تصویرى نقاشى از تمثال امام رضا(ع) نقش بسته، به چشم مى خورد. از آن آینه هایى که در مشهد، اطراف ضریح مطهر مى فروشند. گریه مان درآمد. همه اشک مى ریختند. جالب تر و سوزناکتر از همه زمانى بود که از روى کارت شناسایى اش فهمیدیم نامش «سید رضا» است. شور و حال عجیبى بر بچه ها حکمفرما شد. ذکر صلوات و جارى اشک، کمترین چیزى بود.
شهید را که به شهرستان ورامین بردند، بچه ها رفتند پهلوى مادرش تا سرّ این مسئله را دریابند. مادر بدون اینکه اطلاعى از این امر داشته باشد، گفت:
«پسر من علاقه و ارادت خاصى به حضرت امام رضا(ع) داشت...».
از خاطرات برادران تفحص


موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 12:43 صبح
فاجعه انسانی ، غزه در محاصره
شهر غزه با 236 کیلومتر مربع وسعت دارای جمعیت حدود یک و نیم میلیون نفر می باشد. حضور بیشمار آوارگان فلسطینی و اردوگاههای فراوان و بیکاری 62 درصدی موجود باعث شده است 80 درصد مردم این شهر زیر خط فقر قرار بگیرند. کمبود منابع آبی باعث شده تا کشاورزی در این شهر به ندرت صورت گیرد .وابستگی از نظر سوخت و دیگر منابع مورد نیاز به اتحادیه های اروپائی و محاصره کامل نظامیان اسرائیلی ، عدم فعالیت نیروگاهها و قطعی برق منجر به بروز بحران عظیمی شده و فاجعه انسانی دیگری توسط صهیونیستها در حال شکل گیری است .  
با امکانات بسیار کم ، شهر غزه در حال پیشرفت بود . پیروزی حزب الله و اقدامات غرور آفرینشان باعث تحرک مردم غزه شده بود . حدود 70 درصد آراء کابینه حماس توسط مردم این شهر جمع آوری شد . از این رو وحشت در دل سران صهیونیست بوجود آمد و ترس از اینکه در غزه مانند جنوب لبنان حزب الله دیگری قد علم نماید ، دست به چنین جنایتی زده است .
 سرما ، گرسنگی ، عدم امکانات بهداشتی ،عدم امنیت و آرامش و ... . امان از گریه های کودکان و مادران فلسطینی .
مردم مسلمان و بی گناه فلسطین چه جرمی مرتکب شده اند که باید دچار چنین سرنوشتی شوند . ننگ و نفرین بر کسانی که خود تروریسم هستند و دم از آزادی و حقوق بشر می زنند .
استاد شهید مطهری فرمودند : وای بر مسلمانی که ندای مظلومی را بشنود و سکوت کند . دوستان ما نیز با حمایت معنوی خود و دعا در حق مردم مظلوم فلسطین به خصوص مردم غزه که این روزهای سرد و طاقت فرسا را به سختی می گذارنند ، با آماده باش خود در هرگونه حمایت و کمک رسانی به این عزیزان و اعلان انزجار به ظالمان و یزیدیان جهان ، شیطان بزرگ آمریکا و اسرائیل ، انگلیس و حامیان آنها به جهانیان نشان می دهیم در برار ظلم سکوت نخواهیم کرد و همچو مولایمان ابا عبدالله الحسین علیه السلام آزاده ایم و در راه دین و گرفتن حق مظلوم از مستکبرین حاضریم جان و مال خود را فدا کنیم .  
آقا جان بیا و عدل و داد را بر پا کن و ریشه ظالمان را برچین ، یا ابا صالح المهدی ادرکنی .
اللهم عجل لولیک الفرج    ((از سایت پر تو))



موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 12:38 صبح
 حضرت امام در دیدار با روحانیون شهر اهواز گفتند: ادامه نهضت یک تکلیف است.
* در ملاقات وکلای دادگستری با حضور امام، ایشان گفتند که شاه باید محاکمه شود.
* رییس جمهور و وزرای خارجه و دفاع آمریکا، پس از پایان مأموریت ژنرال‌ها هایزر در ایران، جلسه‌ای با حضور وی تشکیل دادند.
* سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: ما از اجرای قانون اساسی پشتیبانی می‌کنیم. ما از راه دیپلماتیک با همه گروه‌ها، از جمله مهدی بازرگان، در تماس بوده‌ایم؛ اما پس از انتخاب وی به نخست وزیری، هیچگونه تماسی با وی برقرار نشده است.
* وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد هنوز دولت بختیار را به رسمیت می‌شناسد. از طرفی سخنگوی کاخ سفید گفت: بختیار باید نظر اکثریت مردم را بپذیرد.
* پس از اعلام نخست وزیری مهندس بازرگان، بین آقایان یدالله سحابی، امیرعباس انتظام، بختیار،‌ قره‌باغی رییس ستاد ارتش و رییس اداره دوم ارتش، ملاقاتی انجام شد. در این ملاقات، آقای سحابی و امیرانتظام در صدد بر می‌آیند که بختیار را راضی به استعفا نمایند. از طرفی بختیار برای قدرت نمایی، از قره‌باغی و مقدم خواست در حضور آنان حمایت مجدد خود را از بختیار اعلام کنند.
* دکتر سنجابی اعلام کرد مذاکره و تبادل نظر بین بختیار و بازرگان برای حل مسالمت‌آمیز مسائل ادامه دارد. رادیو لندن گفت: گفتگو میان جنبش آیت‌الله خمینی و ارتش آغاز شده است.
* گروهها و اقشار مختلف مردم، از جمله دانشگاهیان، از دولت موقت مهندس بازرگان پشتیبانی و حمایت کردند.
* روحانیون و مردم زنجان و بخش‌های تابعه در یک راهپیمایی بی‌سابقه پنجاه هزار نفری، حمایت قاطع خود ار از امام خمینی و نخست وزیر منصوب او اعلام داشتند. در این اجتماع، حجت‌الاسلام ابوالفضل شکوری به نمایندگی از مردم و روحانیت، قطعنامه سی ماده‌ای را مبنی بر: 1ـ انحلال رژیم شاهنشاهی . 2ـ انحلال مجلسین و دولت بختیار . 3ـ مشروعیت دولت مهندس بازرگان، قرائت کرد و مورد تأیید قرار گرفت.
* آسوشیتدپرس: دیپلمات‌های غربی نزدیک به ارتش معتقدند که ژنرال‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که برای کودتا قوی نیستند.
* رادیو لندن و رادیو مسکو: صدها تن از افسران سابق، از جمله چند تن از امرای ارتش که به علت مخالفت شاه از ارتش اخراج شده‌اند، پشتیبانی خود را از آیت‌الله خمینی اعلام کردند.
* فرماندار نظامی تهران به این دلیل که مردم به مقررات حکومت نظامی اهمیت نمی‌دهند، ساعات منع عبور و مرور را کاهش داد.
* سیزده نفر دیگر از نمایندگان مجلس استعفا دادند.
* جمعی از هواداران رژیم به طرفداری از قانون اساسی، در یکی از سالن‌های ورزشگاه امجدیه اجتماع کردند.
* سادات، رییس جمهور مصر، با شاه در مراکش تماس گرفت.
* سرهنگ شکوری، رییس آجودانی ستاد لشکر شصت و چهار رضائیه، به هنگام رفتن به پادگان، ترور شد.
* شرکت‌های مهم حمل و نقل هوایی به علت نا امن بودن قلمرو هوایی ایران، پرواز‌های خود را به ایران قطع کردند.
* مجمع عمومی سازمان ملل متحد از اوضاع ایران اظهار نگرانی کرد.
* یک تبعه آمریکا که در اصفهان راننده‌ای را مضروب کرده بود، توسط محکمه شرعی مردم، پس از پرداخت دیه، آزاد شد.
لازم به تذکر است که طبق قانون کاپیتولاسیون، محاکم ایران حق محاکمه هیچیک از افراد تبعه آمریکا را ندارند. تشکیل این دادگاه مردمی نشانه قوت یافتن روز افزون مردم مسلمان است.



موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 18 :: 12:36 صبح

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت